به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از الهام اکبری، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس و دکتری یادگیری الکترونیکی، با موضوع الزامات و بایدهای یادگیری الکترونیک است؛
کرونا به ایران رسید و در صدر اخبار قرار گرفت. چه باید کرد؟ قاعدتاً مدارس و دانشگاهها بایستی تعطیل شود. سوال این است که تا کی میتوان آموزش را تعطیل کرد؟ کسی نمیتواند پاسخ دقیق بدهد، اماعقل سلیم حکم میکند قطعاً تا زمانی که سلامت دانش آموزان و دانشجویان ما در معرض تهدید است، باید این روند را ادامه داد. لذا سوال مهمتر این است که آیا با این وجود بایستی آموزش را تعطیل کرد؟ و اینکه جایگزین چیست؟ پاسخ این است که قطعاً آموزش نبایستی تعطیل شود و جایگزین نیز مدتهاست با استفاده از تکنولوژیهای نوین آموزشی در دنیا مشخص شده است: آموزش الکترونیکی.
دراخبار هم دیده میشود که بسیاری از دانشگاهها تصمیم گرفتهاند تا از طریق یادگیری الکترونیکی برنامههای آموزشی خود را ادامه داده، و با استفاده از پلتفرمهای رایج مانع از تعطیلی آموزش و یادگیری در سطح آموزش عالی شوند.
در نگاه اول این گونه تصمیمات میتواند تحسین برانگیزو امید آفرین باشد، چرا که در حال حاضر بخش اعظمی از آموزش و یادگیری در دنیا از طریق همین روش انجام میپذیرد و نتایج بسیاری از تحقیقات هم نشان میدهد که در برخی موارد، کارایی این روش در حال پیشی گرفتن ازروشهای سنتی و چهره به چهره است.
اما با نگاهی کوتاه به زیر ساختها و موانع موجود در آموزش عالی متوجه خواهیم شد که این پاسخ و راه حل در مقطع کنونی بیشتر به یک تعارف و مزاح شبیه هست تا یک راهکار برای برون رفت از این بحران!
یادگیری الکترونیکی یک قرص نیست که بشود یک شبه آن را ساخت و در اختیار دیگران برای استفاده قرار داد! برای کسانی که فهم درستی از یادگیری الکترونیکی و فضای آموزشی آن ندارند، پلتفرمهای یادگیری یعنی یادگیری الکترونیکی!
در حالی که این پلتفرمها ابزار لازم هستند اما به هیچ وجه کافی نیستند، چرا که استفاده از این ابزار مستلزم اقدامات و قدمهای متعددی میباشد، که در ذیل به صورت مختصر به آنها میپردازم:
اولین قدم و نکته اساسی در یادگیری الکترونیکی این است که چه گزینههایی از فناوریهای نوین در دسترس هستند و امکان استفاده از آنها وجود دارد؟ طیف گستردهای از فناوریهای جدید برای اهداف آموزشی و اداری به طور مستمر در حال توسعه و معرفی به بازار هستند. چگونه میتوان از میان آنها گزینه مطلوب را چه از لحاظ کیفی و چه از لحاظ کاهش هزینهها انتخاب کرد؟ به بیان سادهتر از بین پلتفرمهای آماده یادگیری باید کدام را انتخاب کرد؟ چرا که هر کدام از آنها باز دهی و کارکرد خاص خود را دارد و بر اساس امکانات موجود در آن میتوان سطح وظایف و انتظارات از آنراتعریف و تعیین کرد. به هر حال تمام فعالیتها و منابع و محتوای مورد نظر در درون این فضا قرار میگیرد و مدیریت دوره هم از طریق پلتفرم انتخاب شده صورت میگیرد.
دومین گام این است که وضعیت مخاطبان یا کابران دوره باید به روشنی مشخص شده باشد. موضوعاتی که در اینجا مطرح است، عبارتند از:
مخاطبان دوره چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
فراگیران چه زمانی و کجا باید این دوره را بگذرانند؟
ترجیحات یادگیری آنها چیست؟
سطح مهارتهای رایانهای فراگیران چقدر است؟
کاربران چگونه میتوانند از فناوری مورد نظر به درستی استفاده کنند؟
از چه دستگاههایی برای یادگیری استفاده میکنند؟
مشکلات غیرکاربران چیست؟ غیرکاربران، بنا به گفته ویات [۱]، (۲۰۰۳) کسانی هستند که هیچگاه از یک فناوری استفاده نکردهاند. کسانی که به آنان مقاومت کنندگان [۲] هم میگویند. همچنین کاربران سابق یک فناوری که مدتها از آن فناوری استفاده نکرده باشند، نیز در این زمره جای میگیرند.
آیا غیرکاربران در برابر استفاده از آن فناوری مقاومت کرده و یا بعد از استفاده اولیه آن را رها میکنند؟
نکته مهم دیگر این است که باید همین سوالات را در رابطه با معلم و مدرس کلاس یا طراح دوره هم پرسید.
گام سوم؛ تولید محتوای دیجیتالی است. در رابطه با خود این مسئله چندین ملاحظه جدی وجود دارد. بیش از هرنکته باید به این مسئله توجه نمود که محتوای دیجتالی باید چند رسانهای باشد، بدین معنا که محتوا باید مبتنی بر متن، صوت، ویدئو، تصویر، تصویر متحرک، موسیقی، شبیه سازی، بازی و… باشد؛ نه اینکه فقط مبتنی بر متن یا تصویرو یا یک ویدئو باشد. ملاحظه دیگر در اینجا، توجه به اصل مهم شخصی سازی است. یعنی در نظر گرفتن تنوع جمعیتی و نیازها و تفاوتهای فردی دانشجویان. بر همین مبنا، یادگیری الکترونیکی باید به گونهای باشد که یک خیاط عمل میکند و باید برای هر فرد لباس متناسب با قامت و مشخصات فرد دوخته شود.
قطعاً برای کسانی که در حوزه یادگیری الکترونیکی کار نکردهاند، این اصل بسیار نامفهوم و غیر آشنا میباشد.
گام چهارم در ایجاد یک دوره یادگیری الکترونیکی، مشخص کردن روش ارزیابی است. ارزیابی هم میتواند ناظر بر فعالیتها و میزان یادگیری فراگیران باشد، و هم به نحوه تعاملات فردی و بین گروهی توجه کند.
لذا به صورت کلی باید به این مسئله توجه کرد که ایجاد دورههای الکترونیکی دارای الزامات مختلفی ست، که مهمترین آنها ایجاد زیر ساختهای آموزشی مبتنی بر این دورهها میباشد. در کنار این مسئله باید به مهارتها و دانشها، منابع، زمان، پاداشها و مشوقها، مشارکت، مسائل انسانی، سیاستها، تمرکز بر نتایج یادگیری، ارزیابی و پشتیبانی توجه کرد. باید تمام کارکنان اعم از مدیران یا معلمان دوره، آموزش و مهارتهای لازم برای ایجاد و مدیریت دورههای یادگیری الکترونیکی را دیده باشند، چون دورههای یادگیری الکترونیکی هم ماهیتاً و هم به لحاظ شکلی متفاوت از دورههای سنتی هستند. لذا برگزارکنندگان و کارکنان حتماً باید تحت آموزشهای لازم قرار گیرند.
این روزها بسیاری از همکاران از دانشگاههای مختلف تماس میگیرند و با نگرانی سوال میپرسند که چگونه میتوانند کار کردن با پلتفرم را یاد بگیرند، یا برخی از آنها نگران این هستند که چگونه تصویر خود را ثبت و ضبط کنند و…. تکلیف دانشجویان هم که روشن است بسیاری از آنها یا اینترنت ندارند یا اینترنت پرسرعت و مناسبی ندارند، حتی برخی هم هیچ دستگاهی برای وصل شدن به اینترنت ندارند!
لذا سوال اساسی این است که با وجود چنین شرایطی که هیچکدام از گامهای بالا پیموده نشده است، اساساً یادگیری اتفاق میافتد؟ آیا صرفاً استفاده از پلتفرمهای آموزشی در این شرایط میتواند بر میزان یادگیری دانشجویان تأثیر گذارباشد؟
در عین حال باید توجه کرد که استفاده آنی وبدون ایجادآموزشهای لازم، ایجاد مهارت و آمادگی در استاد و دانشجو اجازه بهره برداری از این دورهها را میدهد یا اینکه چنین تصمیم گیری های شتاب زده و بدون مبنا باعث میشود تا همه این گروهها اعم از استاد و دانشجو ذهنیت منفی نسبت به دورهای یادگیری الکترونیکی پیدا کنند و در آینده هم نسبت به استفاده از این دورهها بی رغبت شوند.
لذا شایسته است که برنامه ریزان دانشگاهی و سیاستگزاران در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، با در نظر گرفتن اصول فوق، همکاران دانشگاهی ما را آموزش داده و زیرساختهای لازم را برای آموزش الکترونیکی فراهم کنند. امید است که بعد از گذراندن این بحران مسئولین امر قدم جدی برای ایجاد سامانه ملی دورههای یاد گیری الکترونیکی بر دارند.
[۱] Wyatt
[۲] resisters
نظر شما